آن روزهای نیمه سرد پاییزی که از دیدن میوه های تلف شده درختان باغ و جامانده از بازارهای کساد ، بشدت آزرده می شدیم ،به امید روزهای گرم و مطبوع بهاری، با دستان خالی قدم در راهی گذاشتیم که عاقبتش را نمیدانستیم .
اما همینقدر مطمئن بودیم که هر کاشتی برداشتی دارد و هر نهالی روزی به بار خواهد نشست.
تلاش کردیم و همه مشکلات را به جان خریدیم برای تولیدِ محصولی متفاوت ،و تلاش کردیم برای کوتاه کردن دست واسطه ها و دلال هایی که در مقابل چشمان پرحسرت بانوان زحمتکشِ روستایی بهترین و خالص ترین محصولات آنان را با نازلترین قیمت به یغما میبردند...
گرچه هنوز اول راهیم و قدم هامان کوچک و شمرده است اما...
آنچه که ما را در این راهِ پر فراز و نشیب ، قوی و توانمند پیش می برد، وجود دوستان و همراهانی بود که بودنشان و راهنماییشان همچون فانوسی در تاریکی دلگرممان کرد.
دوستانی به زلالی آب و به روشنی آفتاب...
و اینگونه بودکه " روستابانو " به هدف معرفی توانمند بودن زنان روستایی پا به عرصه وجود گذاشت.
سپاس های بیکران مان به اندازه یک باغ گل نثار همه یارانی که در این راه یاری مان کردند ..